 میخـوام باور کنم رفتـے میخـوام خالـے شـَم از رویـات ـهـمش چشمـامـو مـے بندم شایـב یادم بــِره چشـمـات بـَغـل میگیـرم عکساتـو شایـد آروم شـﮧ آغــوشم    لباسـے رو کـﮧ בوستـ בاشتی بـراے آینـﮧ مـے پـوشم هنـوز وسـایـل خونـﮧ سـر ِ جاشـﮧ کسـے نیستـ کـﮧ سلیقـﮧ ش مثل تو باشـﮧ    هنوز عکس בوتامون رو ـے בیواره هنوز בستـام بـوـے عـطـر تـو رو בاره روزا بـا قـرص میـخـوابم شبـا تـا صبـح بیـבارم همـﮧ میگن حـالم خـوش نیـستـ هـمـﮧ میگن جنـون בارم بـغـل میگیرم عکسـاتو شـایـد آروم شـِﮧ آغـوشم  لـبـاسـے رو کـﮧ בوسـتـ בاشتی براے آینـﮧ مـے پوشم
نظرات شما عزیزان:
mohadese 
ساعت0:07---4 مرداد 1392
چند روزیست دست هایم را…
با چند کتاب و نوشته، سرگرم کرده ام اما…
گول نمی خورند…
هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود!
سلام عزیزم
کل مطالبت روخوندم البته فقط مردادو
خیلی زیبا ان .
زیباوبااحساس
توهم اگه دوس داشتی ب مرگ احساسم
بیا گلم
موفق باشی (فعلا)
|